
متن نماهنگ #سلام_فرمانده۲
جانا جانا ... مهدی زهرا
ای سلطانا ... مهدی زهرا
متی ترانا ... مهدی زهرا
جانا جانا ... جانا جانا
دلخوشیه دنیای من
میدونی که چقدر دوست دارم ای آقای من
غصه ها بی معنی میشه
یعنی میای میبینمت یعنی میشه؟
فرمانده سلام
ای مهربونتر از مادر و بابام
فرمانده سلام
کاری کن که بازم به چشمت بیام
فرمانده سلام
تو لشکر سیدعلی سرباز شمام
منتظرت بودم منتظرت هستم
آقای مهربون دستاتو بزار توی دستم
یک ساله که با تو یه عهدی رو بستم
پای تموم قول و قرارام هستم
فرمانده سلام
ای مهربونتر از مادر و بابام
فرمانده سلام
کاری کن که بازم به چشمت بیام
فرمانده سلام
تو لشکر سیدعلی سرباز شمام
من سربازتم
دیدی دنیارو برات به هم زدم
من سربازتم
مثل شیخ احمد کافی فقط از تو دم زدم
من سربازتم
مثل میرزا کوچک پا نهضتت علم زدم
من سربازتم
یه نگام بکن از اون نگاهی که به حاج قاسم کردی
من سربازتم
اینقده برات دعا کردم و میکنم که زود برگردی
من سربازتم
کلنا فداک یا فرمانده جانم
فرمانده جانممهدی
فرمانده سلام
ای مهربونتر از مادر و بابام
فرمانده سلام
کاری کن که بازم به چشمت بیام
فرمانده سلام
تو لشکر سیدعلی سرباز شمام
قول میدم..برات یار باشم
قول میدم...یه عمار باشم
قول میدم، مثل آرمان علی وردی من
پای کار باشم
قول میدم
مثل حاج قاسم یه جان فدا باشم
قول میدم
مثل سربازای گمنام توی دل تو جا بشم
مثل حاج همت
محبوب خدا بشم
میخوام همه تلاشم رو بکنم
دنیا صاحب الزمانی بشه
اینقده اسمتو صدا میزنم
تا اسمت یه روز جهانی بشه

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
توحید را دردانه مظهر میشود زهرا
یکپارچه الله اکبر میشود زهرا
اُم ابیهای پیمبر میشود زهرا
ساقی اگر مولاست کوثر میشود زهرا
شیعه چو فرزند است و مادر میشود زهرا
اهل کرم ذاتاً کریماند و گدا محتاج
جایی ندارد غیر باغ هل أتی محتاج
زهرا کریمه، ما تماماً بینوا، محتاج
به چادرش هستند حتی انبیاء محتاج
تا وارد صحرای محشر میشود زهرا
محو کمال خویش کرده مرتضی را هم
وقتی دعایش سر زده همسایهها را هم
یعنی دعایش آبرو داده دعا را هم
جمله به جمله هل أتی، حتی کساء را هم
هر طور بنویسیم محور میشود زهرا
او مادر آب است و باران را به عالم داد
به سائلان شهر نه، نان را به عالم داد
تنها نه قرص نان که ایمان را به عالم داد
در خانه کوچک بزرگان را به عالم داد
معصومه، معصومپرور میشود زهرا
ما اهل پایینیم بالا را نمیفهمیم
ما «نزّل القرآن فیها» را نمیفهمیم
گل را نمی فهمیم حورا را نمیفهمیم
سیلی زدن بر روی زهرا را نمیفهمیم
با یک نسیمی نیز پرپر میشود زهرا
دیوارهای خانهاش دیوار اسلام است
دنبال جاری کردن افکار اسلام است
کار شریف خانهاش هم کار اسلام است
تنها پی بیداری انصار اسلام است
دیدی اگر از خانهاش در میشود زهرا
دین در خطر باشد سپر میآورد زهرا
مثل علی رو به خطر میآورد زهرا
سینه برای میخ در میآورد زهرا
این فتنه را از ریشه در میآورد زهرا
این بار دیگر مرد خیبر میشود زهرا
کشتی طوفاندیده را با خطبه ساحل شد
با خطبه او بود که اسلام کامل شد
با خطبه روز غدیر خم مکمل شد
خطبه به شکل دیگری در کوفه نازل شد
زینب میان کوفه دیگر میشود زهرا
راه خدا با شمس، با نور جلی باز است
این راه تنها با ولایت، با ولی باز است
دست علی بستهست دست من ولی باز است
تا دست من باز است پس دست علی باز است
حالا در این اوضاع حیدر میشود زهرا
این قفل بسته با خلافت وا نخواهد شد
امروز تکلیف است، با فردا نخواهد شد
خسته شدید از دین ولی زهرا نخواهد شد
مولا که تنها نیست و تنها نخواهد شد
بیلشکرش کردید، لشکر میشود زهرا
مردم همان راه شلمچه باز راه ماست
داعش گرفتار سلیمان سپاه ماست
تنها به امر و نهی این رهبر نگاه ماست
سید علی فاطمی پشت و پناه ماست
پشت و پناه گرم رهبر میشود زهرا
دین را فقط از راه زهرا میشود فهمید
از استقامتهای مولا میشود فهمید
در فاطمیه کربلا را میشود فهمید
از نامه آقا به دنیا میشود فهمید
یک روز این دنیا سراسر میشود زهرا
این رشته تسبیح دانه دانه شد حالا
شمع آب شد پس نوبت پروانه شد حالا
زانوی من افتاد وقت شانه شد حالا
با رفتن تو خانهام ویرانه شد حالا
این خانه دارد قبر حیدر میشود زهرا!
از چشمهایم مینشینم خار میگیرم
من انتقامت را ز این مسمار میگیرم
حالا منم که دست بر دیوار میگیرم
تا زندهام از چشمهایم کار میگیرم
حالم فقط با گریه بهتر میشود، زهرا!
گلها به جاییشان بگیرد خار میمیرند
مادر نباشد کودکان انگار میمیرند
یک بار جان دادی ولی صد بار میمیرند
با دیدن حتی در و دیوار میمیرند
زینب بدون تو چه لاغر میشود زهرا!
خون می شود، قلب حسن، در را که می بوسد
زینب می افتد خاک مادر را که می بوسد
می گوید "ای مادر" برادر را که می بوسد
خم می شود رگ های حنجر را که می بوسد
این "با برادر "،"بی برادر" می شود زهرا!
مثل حسینت هیچ کس گریان نخواهد شد
مهریهات آب است، پس عطشان نخواهد شد
با این لباس بافته عریان نخواهد شد
هرچند میگویم که این و آن نخواهد شد
اما خبر دارم مقدر میشود زهرا!
آمد به خیمه ذوالجناح اما سوارش نیست
سر به زمین میکوبد و دیگر قرارش نیست
این کیست که یار همهست و هیچ یارش نیست
این کیست که افتاده مادر در کنارش نیست
خواهر برایش مثل مادر میشود زهرا!
علی اکبر لطیفیان

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
کسى به داشتن آبرو نياز نداشت
که در نماز به تسبيح او نياز نداشت
به هيچ جا نرسيد آخرش نمازى که
براى سجده به اين خاک کو نياز نداشت
چقدر ساده و افتاده زندگى کردند
وگرنه چادر زهرا رفو نياز نداشت
به هيچ چيز نيازى نداشت حتى قبر
نگو مزار ندارد، بگو نياز نداشت
به سلسبيل و به نهر بهشت فکر نکرد
على که پهلوى دريا به جو نياز نداشت
چرا مقابل حُسن اله خم مي شد
اگر رسول مکرم به او نياز نداشت؟!!
نديده ايم طهارت به آب رو بزند
وضوى فاطمه آب وضو نياز نداشت
تو رو به قبله نبودى، که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نياز نداشت
نفس نفس زدن تو خودش نفس گير است
على به هيچ طناب گلو نياز نداشت
مراد شستن دست على ز ماندن بود
وگرنه پيکر تو شست و شو نياز نداشت
علی اکبر لطیفیان

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
غزلی بی نقطه ....... در وصف حضرت زهرا سلام الله
سر در گم سرّ سحرم مادر گلها
دل مرده ی اسرار درم مادر گلها
ای محور اصل همه ی عالم وآدم
ای هاله ی احساس وکرم مادر گلها
هم اسوه ی مهر و مدد و گوهر علمی
هم سوره ی طاهای حرم مادر گلها
علامه دهری وسراسر همه عدلی
ای حامی و امدادگرم مادر گلها
در معرکه گل کرده همی آه کلامی
گاهی سر و گاهی کمرم مادر گلها
ای ماه دل آرای علی در دم مرگم
دل گرم طلوعی دگرم مادر گلها

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
کسى به داشتن آبرو نياز نداشت
که در نماز به تسبيح او نياز نداشت
به هيچ جا نرسيد آخرش نمازى که
براى سجده به اين خاک کو نياز نداشت
چقدر ساده و افتاده زندگى کردند
وگرنه چادر زهرا رفو نياز نداشت
به هيچ چيز نيازى نداشت حتى قبر
نگو مزار ندارد، بگو نياز نداشت
به سلسبيل و به نهر بهشت فکر نکرد
على که پهلوى دريا به جو نياز نداشت
چرا مقابل حُسن اله خم مي شد
اگر رسول مکرم به او نياز نداشت؟!!
نديده ايم طهارت به آب رو بزند
وضوى فاطمه آب وضو نياز نداشت
تو رو به قبله نبودى، که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نياز نداشت
نفس نفس زدن تو خودش نفس گير است
على به هيچ طناب گلو نياز نداشت
مراد شستن دست على ز ماندن بود
وگرنه پيکر تو شست و شو نياز نداشت
علی اکبر لطیفیان

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
چشم دلم به سمت حرم باز می شود
با یک سلام صبح من آغاز می شود
پر می کشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظه ي پرواز می شود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز می شود
اینجا دل شکسته سبب ساز می شود فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه
کو چشم روشني که ببيند در اين حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز مي شود
از بس کريمه اي دل من يا کريم توست
قلب تپنده ي حرم قم، حريم توست
اينجا بهشت دختر موسي بن جعفر است
از نفحه ي شهود و تجلي معطر است
برپا شده است مکتب قرآن و اهل بيت
دارالعلومِ مريم آل پيمبر است
اينجا کليد علم و فقاهت ارادت است
خاک در حريم تو علامه پرور است
چشم اميد عالِم و عاشق به سوي توست
اينجا چقدر چشمه ي جوشان کوثر است
تنها پناهگاه دلم صحن آينه ست
وقتي دلم از آه زمانه مکدر است
هر شب کنار مرقد تو يک مدينه دل
دنبال قبر مخفي زهراي اطهر است
صحن تو غرق بوي گل ياس مي شود
اينجا حضور فاطمه احساس مي شود
با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه
اينجا دميده کوکب اقبال فاطمه
بي اختيار پاي ضريحت رسيده است
هر زائري که آمده دنبال فاطمه
دارد تمام مرقد تو بوي آسمان
اينجاست سايه سار پر و بال فاطمه
فرمود آشيانه ي امن الهي است
صحن و سراي تو، حرم آل فاطمه
خورشيد آل فاطمه از راه مي رسد
هر سال ما اگر که شود سال فاطمه
اي عمه ي امام زمان! کاش در حرم
يک صبح جمعه لايق ديدار مي شدم
خاتون ملک ارض و سما إشفعي لنا
محبوبه ي حبيب خدا إشفعي لنا
آرامش و قرار دل ثامن الحجج
اي زينب امام رضا إشفعي لنا
عصمت دخيل بسته به پرهاي چادرت
اي آفتاب حُجب و حيا إشفعي لنا
در هر سحر به سوي ضريح اجابتت
مي آورم دو دست دعا إشفعي لنا
روي سياه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا إشفعي لنا
مهر و ولايتت شده حبل المتين ما
در صبحگاه روز جزا إشفعي لنا
يوم الحساب تو همه اميد شيعه اي
تنها نه شيعه اهل جهان را شفيعه اي
با حبّ تو کسی که دلش را محک زده
طعنه به پارسایی حور و ملک زده
سرشار از زلالی نور یقین شود
در مرقد منور تو قلب شکزده
از چشمه های فیض تو سیراب می شود
هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده
تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست
بر گنبد تو دست توسل فلک زده
شب های جمعه طوف حرم می کنم ولی
گویا کسی به زخم دل من نمک زده
دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
قلبم برای دیدن ششگوشه لک زده
امشب گره گشاست دم يا رضا رضا
در دست توست تذکره ي کربلاي

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
وقت است که از چهره ی خود پرده گشايي
«تا با تو بگويم غم شب هاي جدايي»
اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران
«چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»
«من در قفس بال و پر خویش اسیرم»
اي کاش تو يکبار به بالين من آيي
من خوب نياموختم آداب گدايي در بنده نوازي و بزرگي تو شک نيست
عمري ست که ما منتظر آمدنت، نه
تو منتظر لحظه ی برگشتن مايي
مي خواستم از ماتم دل با تو بگويم
از ياد رود ماتم و دل چون تو بيايي
امشب شده اي زائر آن تربت پنهان؟
يا زائر دلسوخته ی کرب و بلايي
اي پرسشِ بي پاسخِ هر جمعه ی عشّاق
آقا تو کجايي؟ تو کجايي؟ تو کجايي؟

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
عشقت مرا دوباره از اين جاده ميبرد
سخت است راه عشق ولي ساده ميبرد
پاي پياده آمدم و شوق وصل تو
من را اگر چه از نفس افتاده، ميبرد
دلهاي عاشقان جهان کربلاي توست
نام تو را هر عاشق آزاده ميبرد
فرياد غربتت دل ما را تمام عمر
با کاروان نيزه از اين جاده ميبرد
اين جاده ديده قافله ي اشک و آه را
بر روي نيزه ها سر خورشيد و ماه را
دیدهست در تلاطم طوفان بیکسی
یک کاروان بنفشه ي بیسرپناه را
آن شب که ماند ياس سهساله میان راه
يک لحظه برنداشته از او نگاه را
در آخرین وداع غریبانه ي حرم
دیده عبور خواهری از قتلگاه را
آنجا که داغ از جگرش بوسهها گرفت
گلزخم از نگاه ترش بوسهها گرفت
وقتی رسید او که سر از دست رفته بود
از زخمهای شعله ورش بوسهها گرفت
اما گذاشت بر دل او حسرتي، نسيم
از گيسوان همسفرش بوسهها گرفت
از راه دور دختر هجران کشيدهاي
هر بار از لب پدرش بوسهها گرفت
در باغ نيست غير گل اشک و ارغوان
داغي نشانده بر دل آلالهها، خزان
اما گذشت هر چه که بود آن چهل غروب
برگشته سوي کرب و بلا باز کاروان
با کاروان غربت از اين جاده آمديم
ما را رسانده قافله ي تو به آسمان
حالا رسيدهايم و سحرگاه جمعه است
«عجل علي ظهورک يا صاحب الزمان»

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
امام علي (ع) مي فرمايند:
لَيْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ [النَّاسِ] عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ أُلْفَتِهَا مِنِّي أَبْتَغِي بِذَلِكَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ كَرَمَ الْمَآبِ.
آگـاه باش، احـدى بـه وحـدت و الفـت امّـت محـمّد (ص) از مـن حـريصتر نيست، من در اين كار پاداش نيكو و عاقبت شايسته اى را خواهانم.
نهج البلاغه، خطبه78
در حق طلبي هميشه با عزت باش
همواره براي دين خود زينت باش
مانند امام صبر! مانند علي!
اي دوست بيا منادي وحدت باش
::
خورشيد سعادت و يقين است علي
خيبر شکن و ناجي دين است علي
هرگز نشود نور حقيقت خاموش
محبوب «تمام مسلمين» است علي
::
در دين خدا راه ندارد تزوير
اسلام ببين چگونه شد عالمگير
اي تشنه ي راه حق! کجا ميگردي؟
سرچشمه ي وحدت است همواره غدير
::
هر کس که تولا و تبرا دارد
در واقعهها نگاه بينا دارد
وقتي که نتيجه اش شود «شيعه کشي»
«لعن علني» دگر چه معنا دارد؟
::
ديديد چگونه دشمن تکفيري
از کشتن مسلمين ندارد سيري
در وقت مبارزه دگر بي معناست
در خطِّ خودي منازعه، درگيري!
::
در مصر ببين دوباره ناکامي را
سرکوبگري و بيسرانجامي را
با حربه ي اختلاف دشمن ميخواست
خاموشيِ بيداري اسلامي را
::
خواهي دلت از غم نشود مالامال؟
خواهي نشود حقيقت آيا پامال؟
در وقت بيان حق، سخن بايد گفت
با لهجه ي عقلانيت و استدلال!

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
این چرخ به انگشت شما میگردد خاک قدمت عرش خدا می گردد
والله قسم خانه کعبه هر روز دور سر ایوان طلا می گردد
لعنت الله علی من عاداک یا علی...
(( اسدالله علی ولی الله علی یا حیدر یا حیدر ))
در معرکه وقتی که رجز خوان میشد از گردش ذوالفقار طوفان میشد
جانم به علی که لشکری از دشمن با دیدن هیبتش مسلمان میشد
لعنت الله علی من عاداک یا علی...
(( اسدالله علی ولی الله علی یا حیدر یا حیدر ))
شب دست به گیشوی علی می گیرد خورشید رخ از روی علی می گیرد
از بس زدم سنگ علی بر سینه سنگ لحدم بوی علی می گیرد
لعنت الله علی من عاداک یا علی...
(( اسدالله علی ولی الله علی یا حیدر یا حیدر ))
مانند خدای خویش بی همتا بود ریزه خور سفره اش همه دنیا بود
گویند علی به دست خیبر شکنش انگشتر یا فاطمه الزهرا بود
لعنت الله علی من عاداک یا علی...
(( اسدالله علی ولی الله علی یا حیدر یا حیدر ))
از هر چه که از جز تو بود دورم کن لبریز حضور و غرق در نورم کن
این قافله عمر که از دستم رفت با قافله حسین محشورم کن
لعنت الله علی من عاداک یا علی...
(( اسدالله علی ولی الله علی یا حیدر یا حیدر ))
یا رب به برادر اباعبدالله بر لحظه ی آخر اباعبدالله
روز عرفه کاش که زائر باشم در صحن مطهر اباعبدالله
لعنت الله علی من عاداک یا علی...
(( اسدالله علی ولی الله علی یا حیدر یا حیدر ))
با یاد دمشق غرق به غم می باشم در بین همین نوحه و دم می باشم
با پرچم سرخ یا اباعبدالله سرباز مدافع حرم می باشم
لعنت الله علی من عاداک یا علی...
(( اسدالله علی ولی الله علی یا حیدر یا حیدر ))
ای ساقی تشنه آبرو داری کن برخیز برای خواهرت کاری کن
بر دور حرم خیمه زده نامحرم از زینبی خودت نگهداری کن
لعنت الله علی من عاداک یا علی...
(( اسدالله علی ولی الله علی یا حیدر یا حیدر ))

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت